صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۱۹۰۸: نقشم به باد داد، نگار اینچنین خوش است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نقشم به باد داد، نگار اینچنین خوش است خونم به خاک ریخت، بهار اینچنین خوش است دل را گداخت، بوسه به این چاشنی است خوش دستم ز کار بود، کنار اینچنین خوش است از تاب چهر، برق خس و خار آرزوست رخسار آتشین نگار اینچنین خوش است نگذاشت غیر خانه زین، خانه دگر معمور در زمانه، سوار اینچنین خوش است دلها شد از غبار خطش مصحف غبار بی چشم زخم، خط غبار اینچنین خوش است هرگز دلم نزد نفسی بر مراد خویش آیینه پیش روی نگار اینچنین خوش است دل می رود به حلقه زلفش به پای خود دام آنچنان خوش است و شکار اینچنین خوش است هر خار بی گلی، گل بی خار شد ازو الحق که فیض عام بهار اینچنین خوش است گل روی خود به اشک ندامت ز خواب شست در وقت صبح، آب خمار اینچنین خوش است چون حلقه های زلف دلم را قرار نیست پرگار خال چهره یار اینچنین خوش است طوطی چو مغز پسته هم آغوش شکرست در هم خزیده عاشق و یار اینچنین خوش است خونی که کرد در دل صیاد، مشک شد آهو به فکر میر شکار اینچنین خوش است صائب به غیر عشق ندارد ترانه ای شعر اینچنین خوش است و شعار اینچنین خوش است صائب تبریزی