صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۱۸۸۱: در بحر شعر، خامشی از لاف بهترست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
در بحر شعر، خامشی از لاف بهترست دست بلند، حجت عجز شناورست رنگین ز پیچ و تاب شود چهره سخن از خون نصیب تیغ به مقدار جوهرست مهر از جهان ببر که غذای لطیف او خونی است در لباس، اگر شیر مادرست صبر گران رکاب نیاید به کار عشق در بحر بیکنار چه حاجت به لنگرست؟ بر دل غبار کلفت ایام بار نیست گوهر میان گرد یتیمی نکوترست از عالم جهات، امید نجات نیست بیچاره مهره ای که گرفتار ششدرست دل جلوه گاه حسن به اقبال عشق شد آیینه روشناس جهان از سکندرست زان جلوه ها که سرو تو در کار باغ کرد طوق گلوی فاختگان خط ساغرست سرچشمه ای که خضر ازو چشم آب داد در زیر دامن خط سبز تو مضمرست صائب ز خاک چاشنی قند می برد موری که محو حسن گلوسوز شکرست صائب تبریزی