صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۱۸۳۰: خوش آن که چون گل ازین گلستان دمید و گذشت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خوش آن که چون گل ازین گلستان دمید و گذشت چو صبح یک دو نفس سرسری کشید و گذشت نریخت رنگ اقامت درین خراب آباد سری چو ماه به هر روزنی کشید و گذشت به قدر آنچه سرانجام توشه باید کرد درین رباط پر از وحشت آرمید و گذشت پناه برد به دارالامان خاموشی ز زخم تیغ زبان خون خود خرید و گذشت فریب نعمت الوان نوبهار نخورد چو لاله کاسه پر خون به سر کشید و گذشت دلم ز منت آب حیات گشت سیاه خوش آن که تشنه به آب بقا رسید و گذشت هزار غنچه دل واکند سبکروحی که چون نسیم بر این گلستان وزید و گذشت گذر ز چرخ مقوس به قد همچو خدنگ که هر که ماند به زیر فلک خمید و گذشت خوشا کسی که ازین باغ پر ثمر صائب به جای میوه سر انگشت خود گزید و گذشت صائب تبریزی