صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۱۸۲۸: هزار حیف که دوران خط یار گذشت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هزار حیف که دوران خط یار گذشت شکست رنگ گل و حسن نوبهار گذشت چنان سیاهی خط تنگ کرد دایره را که حسن، همچو نسیم از بنفشه زار گذشت حذر ز سایه مژگان خویشتن می کرد ز جوش خط چه بر آن آتشین عذار گذشت تو وعده می دهی و حسن بر جناح سفر تو روز می گذرانی و روزگار گذشت گهر به چشم صدف در کمین ریختن است مگر حدیثی ازان در شاهوار گذشت؟ در آتشم چون گل از برگ خود، خوشا سر دار که نوبهار و خزانش به یک قرار گذشت غبار خاطر ازین بیشتر نمی باشد که از خرابه من سیل باوقار گذشت چه سود لوح مزارم ز خشت خم کردن؟ مرا که عمر به خمیازه و خمار گذشت ز روزگار جوانی خبر چه می پرسی؟ چو برق آمد و چون ابر نوبهار گذشت یکی است مرتبه صدر و آستان پیشش کسی که همچو تو صائب ز اعتبار گذشت صائب تبریزی