صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۱۵۵۰: از دل خم می گلرنگ به جام آمده است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از دل خم می گلرنگ به جام آمده است آفتاب عجبی بر لب بام آمده است باده در سلسله تاک ندارد آرام لب میگون تو تا بر لب جام آمده است سرو چون سبزه خوابیده زمین گیر شده است قدر رعنای که دیگر به خرام آمده است؟ اشک حسرت شده در ساغر خضر آب حیات تا دگر تیغ که بیرون ز نیام آمده است؟ هاله از غیرت من حلقه ماتم شده است تا به دلجوییم آن ماه تمام آمده است از سیاهی چه خیال است برآید داغش هر عقیقی که گرفتار به نام آمده است ای بسا خام که بسیار به از پخته بود عیب عنبر نتوان کرد که خام آمده است می کند جوش گل و ناله بلبل فریاد که ز می توبه درین فصل حرام آمده است سیری از حرص مدارید توقع زنهار که تهی چشم تر از حلقه دام آمده است صائب تبریزی