صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۱۵۲۳: هر طرف روی نهی باده جان ریخته است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هر طرف روی نهی باده جان ریخته است این چه فیض است که در دیر مغان ریخته است هر کجا فاخته ای هست درین سبز چمن بال در جستن آن سرو روان ریخته است سهل مشمار عدو را که مکرر در رزم دهن تیغ من از آب روان ریخته است نخل شمع است خزان دیده و از یکرنگی بال پروانه چو اوراق خزان ریخته است در بیابان طلب راهبری حاجت نیست گوهر آبله چون ریگ روان ریخته است غم خود خور تو که در کلبه ما بی برگان برگ عیش است که چون برگ خزان ریخته است نگرانم که چسان پای گذارم به زمین بس که هر سو دل و چشم نگران ریخته است هیچ جا نیست که در خاک نباشد تیغی بس که بر روی زمین تیغ زبان ریخته است چون به دامن نکشم پای، که در دامن خاک هر جا پای نهی شیره جان ریخته است تا تو شیرازه اش از طول امل می سازی دفتر عمر چو اوراق خزان ریخته است صفحه خاک سراسر شکرستان شده است کلک صائب شکر از بس ز بیان ریخته است صائب تبریزی