صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۱۴۷۸: عشق را از دل سودازده ما ننگ است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
عشق را از دل سودازده ما ننگ است این پلنگی که با سایه خود در جنگ است خاطر ساده دلان نقش جهان نپذیرد شیشه صد میکده گر صرف کند بیرنگ است چرخ را ناله من بر سر کار آورده است از دم گرم من این دایره سیر آهنگ است چون گره بر لب گفتار چو مرکز نزنم؟ عرصه دایره خلق عزیزان تنگ است سبزی بخت، عبث جلوه فروشی نکند که بر آیینه ما شهپر طوطی زنگ است آفتابش به لب بام زوال استاده است هر که چون شبنم گل، بسته آب و رنگ است دل بی عشق خطر از دم عیسی دارد شیشه چون شد تهی از باده، نفس هم سنگ است سخن تلخ کند نرم، دل دشمن را سرکه تند علاج دل سخت سنگ است چشم بر اطلس افلاک ندارد صائب کاین قبایی که بر قامت همت تنگ است صائب تبریزی