صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۱۲۰۶: بی محابا در میان نازکش انداخت دست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بی محابا در میان نازکش انداخت دست ناخن شاهین ز رشک بهله ای در دل شکست قبله گاه من، کلاه سرگرانی کج منه طاق ابروی تو می ترسم نهد رو در شکست سرگرانیهاش با افتادگان امروز نیست نقش ما با زلف او از روز اول کج نشست لشکر خط شهربند حسن را تسخیر کرد زلف او افتاده است اکنون به فکر کوچه بست غنچه خواهد شد گل خمیازه ام از فیض می می کشد بر دوش من آخر سبوی باده دست گوشه ابروی استغنا چه می سازی بلند؟ می توان از گردش چشمی خمارم را شکست دست آلایش کشیدم صائب از کام جهان همت من بس بلند افتاده و این شاخ پست صائب تبریزی