صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۱۱۰۵: جویبار شیشه با دریای خم پیوسته است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
جویبار شیشه با دریای خم پیوسته است کشتی می را چرا ساقی به خشکی بسته است؟ مشکل است از روی آتشناک دل برداشتن ورنه آتش از سپند من مکرر جسته است از نظر غایب نمی گردد به دوری چهره اش دیده آیینه را نقشی چنین ننشسته است داغ دارد زلف عنبرفام را از پیچ و تاب رشته جان تا به آن موی کمر پیوسته است چون در آیینه، روی سخت این آهن دلان می نماید باز در ظاهر، ولیکن بسته است از پریشانی دل صد پاره را شیرازه کن تار و پود جسم تا از یکدگر نگسسته است بی سخن روشندلان بهتر به مضمون می رسند نامه وا کرده اینجا نامه سربسته است از فشار قبر گردد استخوانش توتیا هر که صائب خویش را در زندگی نشکسته است صائب تبریزی