صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۱۰۷۲: خرقه آزادگان چشم از جهان پوشیدن است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خرقه آزادگان چشم از جهان پوشیدن است کسوت این قوم از دستار سر پیچیدن است سخت رویی می شود سنگ فسان شمشیر را خاکساری روی دشمن بر زمین مالیدن است از تهی مغزی است امید گشاد از ماه عید ناخن تنها برای پشت سر خاریدن است ما حجاب آلودگان را جرأت پروانه نیست گرد سر گردیدن ما، گرد دل گردیدن است سرفرازی چشم بد بسیار دارد در کمین تا بود روشن، مدار شمع بر لرزیدن است عرض دادن جنس خود بر مردم بالغ نظر در ترازوی قیامت خویش را سنجیدن است صرف کردن زندگی در خدمت آزادگان زیر پای سرو چون آب روان غلطیدن است از گداز شمع روشن شد که در بزم وجود روزی روشندلان انگشت خود خاییدن است در محرم تا چه خونها در دل مردم کند محنت آبادی که عیدش دربدر گردیدن است برگ جمعیت به از ریزش ندارد حاصلی گر گلابی هست این گل را، ز هم پاشیدن است سنگ طفلان می کند خوش وقت مجنون مرا کار کبک مست در کوه و کمر خندیدن است از خموشی می توان صائب به معنی راه برد مایه غواص گوهرجو نفس دزدیدن است خواب را صائب مکن بر دیده از شبگیر تلخ چاره کوتاهی این ره به خود پیچیدن است صائب تبریزی