صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۸۳۲: بسته است چشم روشن از سیر، بال ما را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بسته است چشم روشن از سیر، بال ما را چون شمع ریشه باشد در سر نهال ما را گرد یتیمی ما چون گوهرست ذاتی نتوان فشاند از دل گرد ملال ما را ما را ز زیر پر هست راهی به آن گلستان هر چند سخت بندد صیاد بال ما را آن کس که داد ما را ز آغاز آنچه بایست هم می کند در آخر فکر مآل ما را چون سایلان مبرم از تیغ رو نتابیم چین جبین نبندد راه سؤال ما را تا می توان گرفتن ای دلبران به گردن در دست و پا مریزید خون حلال ما را ما چون گهر حصاری در روی سخت خویشیم از خشکسال غم نیست آب زلال ما را چون مشک سوده سازد ناسور زخم ها را گردی که خیزد از ره مشکین غزال ما را از قیل و قال هر کس حالش بود هویدا نتوان نهفته کردن از خلق حال ما را دایم به آبروییم از فیض خاکساری از دست هم ربایند رندان سفال ما را در ناتمامی امروز از ما تمامتر نیست هر ناقصی چه داند صائب کمال ما را؟ صائب تبریزی