صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۷۹۶: ای روشن از فروغ تو چشم چراغ ها
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای روشن از فروغ تو چشم چراغ ها پر گل ز جوش حسن تو دامان باغها نوروز شد که جوش زند خون باغ ها از بوی گل، پری زده گردد دماغ ها در رهگذار باد سحرگاه، نوبهار از خیرگی ز لاله فروزد چراغ ها چون روی شرمگین که برآرد عرق ز خود از خود شراب لعل برآرد ایاغ ها در جستجوی غنچه پوشیده روی تو چون بوی گل شدند پریشان، سراغها در خاک و خون نشسته بوی تو نافه ها خرمن به بادداده زلف دماغ ها زان چاشنی که لعل تو در کار باده کرد عمری است می مکند لب خود ایاغ ها مردان به دیگری نگذارند کار خویش خود داشتند ماتم خود را چراغ ها روزی که خنده مهر نمکدان او شکست برداشتند کاسه دریوزه، داغ ها نوری نمانده است به چشم ستارگان افکندنی شده است سر این چراغها صائب ازین غزل که چراغ دل من است افروختم به خاک فغانی چراغ ها صائب تبریزی