صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۷۷۲: دست فلک کبود شد از گوشمال ما
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دست فلک کبود شد از گوشمال ما شوخی ز سر نهشت دل خردسال ما چندین هزار جامه بدل کرد روزگار غفلت نگر که رنگ نگرداند حال ما با آن که آفتاب قیامت بلند شد بیرون نداد نم، عرق انفعال ما چون آفتاب سرکشی ما زیاده شد چندان که بیش داد فلک خاکمال ما عمر آنچنان گذشت که رو باز پس نکرد دنبال خود ندید ز وحشت غزال ما افکند روزگار به یکبار صد کمند از شش جهت به گردن وحشی غزال ما از سیلی خزان که ز رخ رنگ می برد نگذاشت باد سرکشی از سر نهال ما خال شب از صحیفه ایام محو شد از شبروی به تنگ نیامد خیال ما صائب هزار حیف که در مزرع جهان شد صرف شوره زار معاصی، زلال ما صائب تبریزی