صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۷۳۲: سرگشته ساخت خال دلارای او مرا
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
سرگشته ساخت خال دلارای او مرا پرگار کرد نقطه سودای او مرا هر پاره داشت از دل من عالم دگر شیرازه کرد زلف دلارای او مرا گشتم تمام چشم و همان چشم بسته ام حیرت فزود بس که تماشای او مرا می بود کاش درد گرفتاریم یکی پیوند دیگرست به هر جای او مرا چون آب سر دهد به خیابان باغ خلد در هر نظاره قامت رعنای او مرا خون هزار بوسه به دل جوش می زند از دیدن حنای کف پای او مرا چون کوه طور مغز مرا سرمه می کند برقی که در دل است ز سیمای او مرا از عشق جای شکوه نمانده است در دلم لطف بجاست رنجش بیجای او مرا اقبال عشق ساخت به وصلم امیدوار ورنه زیاد بود تمنای او مرا می داشت کاش حوصله یک نگاه دور شوقی که می برد به تماشای او مرا خضر آورد برون ز سیاهی گلیم خویش ای عقل واگذار به سودای او مرا در کار نیست شیشه و پیمانه دگر صائب بس است نرگس شهلای او مرا صائب تبریزی