صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۶۷۹: می می کند خیال تنک ظرف آب را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
می می کند خیال تنک ظرف آب را ویرانه سیل می شمرد ماهتاب را دل می تپد به خون ز تمنای خویشتن بر سیخ می کشد رگ خامی کباب را مجنون کمند طره لیلی کند خیال بر روی دشت، جلوه موج سراب را دلمرده ای که سر به گریبان خواب برد کافور ساخت یاسمن ماهتاب را عشق است ترجمان نفس های سوخته آتش کند ترنم مرغ کباب را عنبر به رخ فکنده نقاب از بهار خویش تا دیده است آن خط چون مشک ناب را زنار چشم از رگ خواب است، زینهار مژگان صفت به چشم مده جای، خواب را تن ده به بخت شور که خوابانده است چرخ از صبح در نمک جگر آفتاب را از پختگی است عاشق اگر گریه کم کند خونابه است شاهد خامی کباب را ای گل که موج خنده ات از سر گذشته است آماده باش گریه تلخ گلاب را من چون نفس کشم، که فراموش می کند بر آتش عذار تو مو پیچ و تاب را در بزم قرب، پاس نفس داشتن بلاست زان دور عمر زود سرآید حباب را صائب چها به چشم تماشاییان کند رویی که ساخت صبح قیامت نقاب را صائب تبریزی