صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۵۵۴: نشد از روی تو سیراب نظر آینه را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نشد از روی تو سیراب نظر آینه را شرم رخسار تو خون کرد جگر آینه را نیست چون کشتی طوفان زده یک جا آرام در پریخانه حسن تو نظر آینه را دست مشاطه تقدیر ز جوهر بسته است به تماشای تو صد جای کمر آینه را این شکوهی که به رخسار تو داده است خدا بیم آن است کند شق چو قمر آینه را زره از جوهر خود زیر قبا پوشیده است بس که ترسیده ازان غمزه نظر آینه را دام فولاد سرانجام دهد از جوهر نیست از شوخی عکس تو خبر آینه را هر نفس می گسلد سلسله جوهر را کرد دیوانه جمال تو مگر آینه را؟ گر چه ظاهر به تماشای جهان مشغول است هست با جوهر خود دام دگر آینه را خاک در کاسه سر کن نظر خودبین را که ز دریاست فزون موج خطر آینه را گر چه آیینه ندارد خطر از آب گهر بیش ازین رومده ای پاک گهر آینه را رخ متاب از سخن سخت نکویان صائب پیش این سنگ توان کرد سپر آینه را صائب تبریزی