صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۴۹۱: ای که از عالم معنی خبری نیست ترا
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای که از عالم معنی خبری نیست ترا بهتر از مهر خموشی سپری نیست ترا اگر از خویش برون آمده ای چون مردان باش آسوده که دیگر سفری نیست ترا سرو از بی ثمری خلعت آزادی یافت جگر خویش مخور گر ثمری نیست ترا می کند همرهی خضر، بیابان مرگت اگر از درد طلب راهبری نیست ترا بر شکست قفس جسم ازان می لرزی که سزاوار چمن بال و پری نیست ترا بگسل از خویش و به هر خار که خواهی پیوند که درین ره ز تو ناسازتری نیست ترا زان به چشم تو بود روی زمین خارستان که چو نرگس به ته پا نظری نیست ترا سنگ را می شکند سنگ، ازان مغروری که درین هفت صدف، هم گهری نیست ترا نیست در بی هنری آفت نخوت صائب شکوه از بخت مکن گر هنری نیست ترا صائب تبریزی