صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۴۴۳: مده از دست در پیری شراب ارغوانی را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مده از دست در پیری شراب ارغوانی را شراب کهنه از دل می برد یاد جوانی را ندامت چون لبم را در ته دندان نفرساید؟ چو گل در خنده کردم صرف، ایام جوانی را چه خون ها می خورم در پرده دل تا نگه دارم ز چشم سوزن نامحرم این زخم نهانی را به عاشق می دهی تعلیم جان دادن، چه بی دردی! چراغ صبح می داند طریق جان فشانی را زبون کش نیستم چون باد صبح از پرتو همت وگرنه یاد می دادم به شمع آتش زبانی را به امیدی که چون باد بهار از در درون آیی چو گل در دست خود داریم نقد زندگانی را عجب دارم که بردارد به تن عذر مرا صائب به جان آزرده ام از خویشتن آن یار جانی را صائب تبریزی