صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۴۲۳: نبردم زیر خاک از عجز با خود دعوی خون را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نبردم زیر خاک از عجز با خود دعوی خون را به دست زخم دندان دادم آن لبهای میگون را ز چشم شوخ لیلی آهوان دارند فرمانی که هر جا می رود، از چشم نگذارند مجنون را رمیدن جست ازخاطر غزالان را ز بی جایی شکوه عشق مجنون تنگ کرد از بس که هامون را نکرد از دیده پنهان باده گلرنگ را مینا نقاب از دیده چون پنهان کند آن روی گلگون را مزن زنهار در کوی مغان لاف زبردستی که زور می حصاری می کند در خم فلاطون را نگردد ترک جست و جو حجاب روزی قانع گره در بال گردد دانه این مرغ همایون را ز زندان نیست پروا عشق را، معشوق اگر باشد به بوی گنج در خاک است استقرار، قارون را به خاکش نور بارد تا به دامان جزا صائب کسی کآرد به خاک کشتگان آن جامه گلگون را صائب تبریزی