صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۳۷۱: ز خط عنبرین زیبد نقاب آن روی دلکش را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز خط عنبرین زیبد نقاب آن روی دلکش را به از خاکستر خود نیست مرهم، داغ آتش را ز خط گفتم رخش پنهان شود از دیده ها، غافل که رسوا می کند در روز روشن دود، آتش را نبست از شوخ چشمی نقش در آیینه تمثالش سلیمان کرد چون تسخیر یارب آن پریوش را؟ دو عالم خاک می شد در رهش از جلوه اول فتادی بر زمین گر سایه آن بالای سرکش را چو افتد دانه شوخ، از سنگ خارا سر برون آرد غبار خط کجا پنهان کند آن خال دلکش را؟ چه سازد وحشت نخجیر با آن چشم خوش مژگان؟ که خالی می کند در هر گشادی چار ترکش را نمی گردد غبار آلود، پرتو گر به خاک افتد نسازد صحبت تن بی صفا، جان های بی غش را پریشانی ز من چون سیل از سرچشمه می جوشد چسان صائب کنم پوشیده احوال مشوش را؟ صائب تبریزی