صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۳۶۲: فرو خوردم ز غیرت گریه مستانه خود را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
فرو خوردم ز غیرت گریه مستانه خود را فشاندم در غبار خاطر خود دانه خود را فروغ شمع ازان گرد سر پروانه می گردد که از خاکستر خود ریخت رنگ خانه خود را ز بس ترسیده است از چشم شور خاکیان چشمم ندارم چشم بینم روزن کاشانه خود را همان درد سیه بختی میم را بی صفا دارد اگر چون لاله سازم سرنگون پیمانه خود را نهان از پرده های چشم می گریم، نه آن شمعم که سازم نقل مجلس گریه مستانه خود را به کام خضر آب زندگی را تلخ می سازم به رغبت بس که می بوسم لب پیمانه خود را رم آهوی من انداز اوج لامکان دارد به صحرا چون دهم تسکین دل دیوانه خود را؟ خموشان را محرک بر سر گفتار می آرد گره کن زلف تا کوته کنم افسانه خود را حریف خضر و رشک آب حیوان نیستم صائب ز آب تیغ او پر می کنم پیمانه خود را صائب تبریزی