صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۳۲۸: به عریانی نگردد از لطافت آن بدن پیدا
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
به عریانی نگردد از لطافت آن بدن پیدا مگر در پیرهن گردد تن آن سیمتن پیدا ز رخسارش خط نارسته باشد مو به مو ظاهر چنان کز آب روشن می شود عکس چمن پیدا به آب زندگی پی از سیاهی می توان بردن ز خط عنبرین گردید آن تنگ دهن پیدا نگردد سد اسکندر حجاب جذبه عاشق که شیرین را ز سنگ خاره سازد کوهکن پیدا ز نور حق نمی گردد حجاب آسمان مانع ز رود نیل باشد یوسف سیمین بدن پیدا قیاس زور هر می می توان کرد از خمار او که از واسوختن گردد عیار سوختن پیدا ز راز سر به مهر غیب نتوان سر برآوردن به آن تنگ دهن خط ساخت چون راه سخن پیدا؟ نگردد سرخ رو بی داغ سودا پاره های دل که گردد از سهیل این رنگ بر روی یمن پیدا کشد سر در گریبان خموشی شمع از خجلت شود حسن گلوسوز تو چون در انجمن پیدا به خون از نعمت الوان قناعت کن که مشک تر به خون خوردن شد از ناف غزالان ختن پیدا شب قدری است گردآورده نور خویش را صائب نه خال است این که گردیده است ازان سیب ذقن پیدا صائب تبریزی