صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۱۲۹: دیدن لعل لبش خاموش می سازد مرا
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دیدن لعل لبش خاموش می سازد مرا تنگ ظرفم، رنگ می مدهوش می سازد مرا مهره گهواره ام اشک است چون طفل یتیم می خورد خون دایه تا خاموش می سازد مرا شعله های شخ از صرصر شود بی باک تر سیلی استاد، بازیگوش می سازد مرا پرده شرم و حجاب من ز گل نازکترست گرمی نظاره شبنم پوش می سازد مرا می کنم در جرعه اول سبکبارش ز غم چون سبو هر کس که بار دوش می سازد مرا حسن مهتابی مرا می ریزد از هم چون کتان از بهار افزون خزان مدهوش می سازد مرا گر چنین خواهد ز روی درد بلبل ناله کرد همچو شاخ گل سراپا گوش می سازد مرا همچنان بر سرو سیمین تو می لرزد دلم گر نسیم از برگ گل آغوش می سازد مرا گر چه می داند نماند برق پنهان در سحاب آسمان ساده دل خس پوش می سازد مرا صائب از گفت و شنود خلق مغزم پوچ شد گوش سنگین و لب خاموش می سازد مرا صائب تبریزی