صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۱۰۹: جذبه مجنون سبک سازد ز تمکین سنگ را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
جذبه مجنون سبک سازد ز تمکین سنگ را در کف طفلان دهد پرواز شاهین سنگ را می توان دل را به آهی کرد از غم ها سبک یک فلاخن می کند آواره چندین سنگ را بر گرانخوابان غفلت مهربان است آسمان کز فروغ لعل باشد شمع بالین سنگ را از خیال یار، دل شد کعبه حاجت مرا نقش شیرین در نظرها ساخت شیرین سنگ را کم نشد از گریه مستانه خواب غفلتم سیل نتوانست کند از جای خود این سنگ را از کمان نرم بر من زور چندین می رود شیشه جانی های من دارد شلایین سنگ را غوطه در خون می دهد دل را فروغ داغ عشق می کند خورشید عالمتاب رنگین سنگ را یک دل افسرده بی داغ از دم گرمم نماند در بهار از لاله گردد چهره رنگین سنگ را چون نباشد عید طفلان صحبت رنگین من؟ می کند مجنون من دست نگارین سنگ را بر خمار سنگ طفلان صبر کردن مشکل است می کنم بالین خود شب بهر تسکین سنگ را از بدآموزان بود مستغنی آن پیمان شکن نیست در سنگین دلی حاجت به تلقین سنگ را بر دل بی رحم جانان بوی گل باشد گران شیشه در بارست از نازکدلی این سنگ را سختی ایام باشد بر سبک عقلان گران کی کند دیوانه سرشار، تمکین سنگ را بود اگر زین پیش صائب در گرانخوابی مثل شد سبک از غفلت من خواب سنگین سنگ را صائب تبریزی