صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۸۷: غنچه سان پر گل اگر خواهی دهان خویش را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
غنچه سان پر گل اگر خواهی دهان خویش را پره قفل خموشی کن زبان خویش را کاروانگاه حوادث جای خواب امن نیست در ره سیل خطر مگشا میان خویش را چون شرر بشمر به دامان عدم، آسوده شو در گره تا چند داری نقد جان خویش را برنمی آیی به زخم آسیای آسمان نرم کن زنهار چون مغز استخوان خویش را مرگ را بر خود گوارا کن در ایام حیات در بهاران بگذران فصل خزان خویش را هر سر موی تو از غفلت به راهی می رود جمع کن پیش از گذشتن کاروان خویش را وحشی فرصت چو تیر از شست بیرون جسته است تا تو زه می سازی ای غافل کمان خویش را چاه صحرای طلب از نقش پا افزون تر است زینهار از کف مده صائب عنان خویش را صائب تبریزی