صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۶۶: وصف زلف یار عاجز می کند تقریر را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
وصف زلف یار عاجز می کند تقریر را دوری این راه، کوته می کند شبگیر را چشم حیران راست دایم حسن در مد نظر عکس پا بر جا بود آیینه تصویر را مور چون در خرمن افتد دست و پا گم می کند نیست ممکن سیر دیدن حسن عالمگیر را می کند وحشت سگ لیلی همان از سایه اش گر چه مجنون کرد رام خود پلنگ و شیر را کفر نعمت می کند رزق حلال خود حرام طفل از پستان گزیدن می کند خون شیر را در دل آهن کند فریاد مظلومان اثر ناله از زندانیان افزون بود زنجیر را از تحمل دشمن خونخوار گردد مهربان گردن تسلیم می ریزد دم شمشیر را دعوی حق را کند باطل گناه بی شعور عذر نامقبول، ثابت می کند تقصیر را از ثبات پا توان بر دشمنان فیروز شد می نشاند یک هدف بر خاک، چندین تیر را سرو صائب از هجوم قمریان بالد به خویش از مریدان باد نخوت می فزاید پیر را صائب تبریزی