صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۵: شد به دشواری دل از لعل لب دلبر جدا
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شد به دشواری دل از لعل لب دلبر جدا این کباب تر به خون دل شد از اخگر جدا نقش هستی را به آسانی ز دل نتوان زدود بی گداز از سکته هیهات است گردد زر جدا آگه است از حال زخم من جدا از تیغ او با دهان خشک شد هر کس که از کوثر جدا کار هر بی ظرف نبود دل ز جان برداشتن زان لب میگون به تلخی می شود ساغر جدا گر درآمیزد به گلها بوی آن گل پیرهن من به چشم بسته می سازم ز یکدیگر جدا در گذر از قرب شاهان عمر اگر خواهی، که خضر یافت عمر جاودان تا شد ز اسکندر جدا بی سرشک تلخ، افتاد از نظر مژگان مرا رشته می گردد سبک چون گردد از گوهر جدا چون نسوزد خواب در چشمم، که شبهای فراق اخگری در پیرهن دارم ز هر اختر جدا نیست چون صائب قراری نقش را بر روی آب چون خیال او نمی گردد ز چشم تر جدا؟ صائب تبریزی