شاه نعمت الله
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۳۸۶: جعد زلفش سایبان بر آفتاب انداخته
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نور رویش پرتوی بر ماهتاب انداخته جعد زلفش سایبان بر آفتاب انداخته سنبل زلفش پریشان کرده بر رخسار گل بلبل شوریده را در پیچ و تاب انداخته ساقی سرمست ما رندانه جام می به دست آمده در بزم ما از رخ نقاب انداخته لاابالی وار با رندان نشسته روز و شب از رقیب ایمن سپر بر روی آب انداخته بر کشیده تیر عشق و عاشقان خویش را بر سر کوی محبت بی حساب انداخته آتشی انداخته در جان شمع از عشق خود عقل را پروانه وش در اضطراب انداخته وعدهٔ دیدار داده عاشقان خویش را ذوق و وجدی در وجود شیخ و شاب انداخته زاهد و مفتی به عشق جرعه ای از جام او آن یکی سجاده و این یک کتاب انداخته نعمت الله را حریف مجلس خود ساخته جام وحدت داده و مست و خراب انداخته شاه نعمت الله