شاه نعمت الله
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۲۶۶: غیر عین او که بیند نور او در انس و جان
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نور چشم مردمست از دیدهٔ عالم نهان غیر عین او که بیند نور او در انس و جان گر شود روشن به نور روی او چشم و دلت نور روی او به عین روی او بینی عیان در مظاهر مظهری ظاهر شده در چشم ما دیده بگشا تا ببینی نور او در عین آن حرف حرف یرلغ عالم چو می خوانم بذوق در همه منشور می یابم به نام او نشان یک سر مو در میان ما نمی گنجد حجاب خوش میانی در کنار و خوش کناری در میان صدهزار آئینه دارد درنظر آن یار من لاجرم هر آینه او را نماید آن چنان خوانده ام علم بدیع عارفان از لوح دل باز اسرار معانی می کنم با تو بیان در خرابات فنا جام بقا نوشیده ام فارغ خوش فارغم خوش فارغ از هر دو جهان نعمت الله از رسول الله مانده یادگار کس ندیده سیدی چون سید صاحبقران شاه نعمت الله