شاه نعمت الله
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۱۱۱: سوز جان آمد که جانانت منم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
درد دل آمد که درمانت منم سوز جان آمد که جانانت منم چشم مست آمد که دینت می برم کفر زلف آمد که ایمانت منم شد پریشان زلف او بر روی او گفت مجموع پریشانت منم پادشاهی با گدای خویش گفت نقد گنج کنج ویرانت منم مطرب عشاق می گوید به ساز بلبل مست گلستانت منم ساقی سرمست جام می به دست آمده یعنی که مهمانت منم گفتمش سید غلام عشق تو است گفت هستی بنده ، سلطانت منم شاه نعمت الله