شاه نعمت الله
غزلیات
غزل شمارهٔ ۶۵۲: منور ساز مردم را و هم خلوتسرای خود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بیا ای نور چشم ما و خوش بنشین به جای خود منور ساز مردم را و هم خلوتسرای خود ز سلطانی این دنیا چه حاصل ای امیر من چرا چون ما و جدّ ما نباشی پادشای خود بیا و دردی ما را ز دست ما روان درکش و گر درد دلی داری ز خود می جو دوای خود گلستانست و بلبل مست و ساقی جام می بر دست حریف باده نوشانیم و خوشوقت از نوای خود چرا مخمور می گردی بیا و همدم ما شو قدم در راه یاران زن مزن تیشه به پای خود روان شد آب چشم ما که با تو ماجرا گوید دمی بنشین به چشم ما بپرس این ماجرای خود مرید نعمت الله شو که پیر عاشقان گردی هوای او به دست آور رها کن این هوای خود شاه نعمت الله