شاه نعمت الله
غزلیات
غزل شمارهٔ ۶۴۹: در پس پردهٔ جان یار ترنم می کرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دوش تا روز دل از عشق تنعم می کرد در پس پردهٔ جان یار ترنم می کرد من چو بلبل همه شب زار همی نالیدم دوست چون غنچه بر آن گریه تبسم می کرد دل بیچارهٔ گم گشته خود را دیدم چارهٔ خویش همی جست و دگر گم می کرد بر سر کوی خرابات گذر می کردم عشق دیدم که روان غارت مردم می کرد گرچه جام می و پیمانه همی کردم نوش همت عالی من میل بدان خم می کرد باده با جام سخن از سر مستی می گفت روح با جسم درین حال تکلم می کر د سید و بنده چو در خلوت جان می رفتند بندهٔ عاشق گستاخ تقدم می کرد شاه نعمت الله