شاه نعمت الله
غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۲۳: بر دوش چلیپائی خوش جام مئی بر دست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از دیر برون آمد ترسا بچه ای سرمست بر دوش چلیپائی خوش جام مئی بر دست کفر سر زلف او غارتگر ایمان است قصد دل و دینم کرد ایمان مرا برده است کفری و چه خوش کفری کفری که بُود ایمان این کفر کسی در اوست کایمان به خدایش هست ناقوس زنان می گفت آن دلبرک ترسا پیوسته بود با ما یاری که به ما پیوست بگشود نقاب از رخ بربود دل و دینم زنّار سر زلفش جانم به میان در بست در گوشهٔ میخانه بزمی است ملوکانه ترسا بچهٔ ساقی رندیست خوش و سرمست سید ز همه عالم بر خاست به عشق او در کوی مغان با او مستانه و خوش بنشست شاه نعمت الله