شمس مغربی
غزلیات
شمارهٔ ۱۸۶: ای هر نفس تافته بر دل زتو نوری
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای هر نفس تافته بر دل ز تو نوری از سرّ توجان یافته هر لحظه سروری در سایه جان زآتش سودای تو سوزیست آن نیست که خاص است ظهورت بظهوری تا پرتو خورشید تو بر کون بتابید ذرّات جهان را نبود هیچ ظهوری در جنّت دیدار و تماشای جمالت باشد ز قصور ار بوَدَم میل بحوری سرمست چنان است که از صحبت جانان کاو را ز خود اندر دو جهان نیست شعوری در خلوت پنهان دل از صحبت جانان بی عالم عشقت نتوان یافت حضوری ایمغربی از ملک سلیمان چه زنی دم چون نیست ترا حوصله دانش موری شمس مغربی