شاهدی
غزلیات
شمارهٔ ۹۹: از آن ساعت که روی آن بت پیمان شکن دیدم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از آن ساعت که روی آن بت پیمان شکن دیدم نبیند هیچ کس از درد و داغش آنچه من دیدم ز لعلش خاتم پرسم بگفتا جان بدل باید بدادم جان و لعلش را به کام خویشتن دیدم ز برگ یاسمن گفتم شود پیراهن او را ولی از برگ گل نازک تر آن مه را بدن دیدم نماندم صبر در هجران و آتش شعله زد در دل در آن جز چاره کار خود اندر سوختن دیدم زدرد عشق او گر شاهدی را چهره چون زر شد بحمدالله که این زردی بر آن سیم تن دیدم شاهدی