شاهدی
غزلیات
شمارهٔ ۹۰: دل ز کار و بار عالم سر به سر برکنده ام
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دل ز کار و بار عالم سر به سر برکنده ام میکشم بار غمت از جان و دل تا زنده ا م گر چه می گرددد صراحی دمبدم بر جان من چون قدح خونم خورد آن لعل من در خنده ام نی شکر اشکسته شد آنگه ز لعلت کام یافت زین سبب اشکستگان را از دل و جان بنده ام سرو را نسبت به قدش کرده ام از راستی از قدش با همت کوتاه خود شرمنده ام چشم خواب آلود از سر گفته ام نرگس ولیک همچو او من هم ز خجلت سر به پیش افکنده ام تا شعاع آفتاب طلعتش بر من بتافت در [ میان ] از تاب خورشید رخش تابنده ام شاهدی تا واصله وصل تو بر جان وصل کرد خلعت شاهان ندارد قدر پیش جنده ام شاهدی