شاهدی
غزلیات
شمارهٔ ۶۲: عمر بگذشت بدو سال اگر باز آید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
عمر بگذشت بدو سال اگر باز آید دل گم گشته در آن زلف دگر باز آید دل و جان را بفرستیم به استقبالش چون مه چارده ما ز سفر باز آید دیده روشن شود از رایحه پیرهنش گر از آن یوسف گم گشته خبر باز آید چه شود گر ز غبار قدمش هر سحری با صبا کحل جلایی به نظر باز آید بود در دام سر زلف تو مرغ دل من غمزه ات نیز به خونریز جگر باز آید بگذرم از دل و جان و بنهم بر گذرش گر خدنگ تو از این راه گذر باز آید عمر دیگر ز نوش باز به تن باز آید شاهدی را اگر آن عمر بسر باز آید شاهدی