شاهدی
غزلیات
شمارهٔ ۳۵: هر سر که بوی سنبل تو در دماغ داشت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هر سر که بوی سنبل تو در دماغ داشت از مشک و از شمامه عنبر فراغ داشت در تن نماند یک سر مو بی نشان تو هر جا که دیدمش ز خدنگ تو داغ داشت هر چند بود لاله جگر خون ز درد عشق لیکن به یاد لعل تو بر کف نفاغ داشت دوشینه شمع روشنی خود به باد داد کز روی یار مجلس رندان چراغ داشت گر شاهدی به باغ نشد زین عجب مدار کو با خیال حسن تو بس باغ و راغ داشت شاهدی