سیف فرغانی
غزلیات
شمارهٔ ۲۹: نگار من که بلب جان دهد جهانی را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نگار من که بلب جان دهد جهانی را ببوسه یی بخرد از تو نیم جانی را میان وصل و فراقش ز بهر ما سخنست دو پادشا بخصومت خورند نانی را میان دایره روی او ز خال سیاه که نقطه زد ز دل لاله ارغوانی را رخان آن شه خوبان نگر مگو دیگر دو آفتاب کجا باشد آسمانی را چو خوان لطف شود عام از میانه مرا مران که از مگسی چاره نیست خوانی را بتن ز خوردن اندوه او شدم لاغر بغم ز گوشت جدا کردم استخوانی را برید دولت از آن حضرتم پیام آورد خلاصه این که بگویند مر فلانی را اگر تو کم کنی از خود منت زیاده کنم درین معامله سودیست هر زیانی را خطاست همچو سگ کوی هر دری بودن چو پرده باش و ملازم شو آستانی را ز خاکدان در ماست سیف فرغانی ز بلبلی نبود چاره گلستانی را سیف فرغانی