حکیم سبزواری
غزلیات
شمارهٔ ۱۰۵: بدیدم آنچه در هجر جمالش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بدیدم آنچه در هجر جمالش خداوندا نبیند کس مثالش به کنج خلوت هجران شب و روز تسلی میدهم دل با خیالش بود دوزخ زهجرانش کفایت بود فردوس رمزی از وصالش حرام است از چه قتل بی گناهان بشرع عاشقی کرده حلالش زمی ساقی بما دردی ببخشای نیم گر درخور صاف زلالش مگر مه شد مقابل با تو کافتاد کلف بر چهره او را ز انفعالش خرابم کرد اگر چشمش نگهدار خداوند از آسیب و زوالش نمیپرسی که مرغی بود ما را گرفتار قفس چونست حالش بهشت آندم بهشت از دست اسرار که دید آدم فریب آن دانه خالش حکیم سبزواری