جلال عضد یزدی
غزلیات
شمارهٔ ۲۸۱: هر کس به جست و جویی هر گوشه گفت و گویی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هر کس به جست و جویی هر گوشه گفت و گویی در پرده وصالش کس ره نبرده بویی یک چند بت شکستند یک چند بت پرستند در هر سری هوایی ما را هوای رویی جایی که حاضر آید خوبان هر دو عالم روی دلم نگردد زان رو به هیچ رویی از عاشقان برآید هر لحظه های هایی وان شوخ می فزاید هر روز های و هویی گر جان در آرزویش بر لب رسد چه باشد سهل است اگر برآید جانی در آرزویی چون باد صبحگاهی بگشود بند زلفش دیدم دل غمین را آویخته به مویی در کوی دوست زنهار! آهسته نِهْ قدم را کز کوی او به در نیست راهی به هیچ سویی یک دم خیال قدّش از دیده نیست غایب سروی چنین نروید برطرف هیچ جویی روزی جلال می گفت از راز عشق رمزی افتاد در زبانها زان روز گفت و گویی جلال عضد یزدی