جلال عضد یزدی
غزلیات
شمارهٔ ۲۵۲: ای یار! دوش همدم و یار که بوده ای؟
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای یار! دوش همدم و یار که بوده ای؟ لبها گزیده شب به کنار که بوده ای؟ آشفته موی زلف به دست که داده ای ؟ سر پُرخمار دفع خمار که بوده ای ؟ با چشم نیم مست کجا مست خفته ای؟ با زلف بی قرار قرار که بوده ای ؟ ما بی تو همنشین غم و یار محنتیم تو همنشین و همدم و یار که بوده ای؟ با رنگ لاله و قدّ شمشاد و بوی گل ای نوبهار حُسن، بهار که بوده ای؟ با ابروی کمان وش و مژگان چون خدنگ ای من شکار تو، تو شکار که بوده ای؟ با دشمنان نشسته علی رغم دوستان بنگر گل که گشته و خار که بوده ای ؟ روزم چو شام تیره گذشت از فراق تو تو روشنایی شب تار که بوده ای ؟ من دل فگار مرهم لعل لب توام تو مرهم درون فگار که بوده ای ؟ بر خود جلال پیرهن از غصّه چاک زد بر رغم او تو وصله کار که بوده ای ؟ جلال عضد یزدی