جلال عضد یزدی
غزلیات
شمارهٔ ۲۲۲: ای چشم نیم مست تو خمّار عاشقان
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای چشم نیم مست تو خمّار عاشقان زلف دراز دست تو عطّار عاشقان از خون عاشقان سر کویت شکفته است خیز و بکن تفرّج گلزار عاشقان بی روی دوست نعمت دنیا و آخرت چندان بها نیافت به بازار عاشقان هر روز درد عشق زیادت همی شود تا می کند خیال تو تیمار عاشقان گفتی به یک کرشمه کنم کار تو تمام پوشیده نیست سعی تو در کار عاشقان بس جان که بی دریغ ببازند اگر کنی بویی ز چین زلف خود ایثار عاشقان هستند چشم و زلف تو در ملک دلبری دلبند بی دلان و جگرخوار عاشقان ای یار شادکام که آسوده خفته ای غافل مشو ز دیده بیدار عاشقان حال جلال رنگ رُخَش می کند بیان پیداست رنگ عشق ز رخسار عاشقان جلال عضد یزدی