جلال عضد یزدی
غزلیات
شمارهٔ ۱۶۸: اگرچه روز و شبم با تو در خیال خیال
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
اگرچه روز و شبم با تو در خیال خیال مرا خیال وصالت بِهْ از وصال خیال اگر خیال آن بود که فرق کنند میان موی و میانت، زهی خیال خیال از آن خیال تو مالند چون مرا بر روی که دیده دست بشوید ز روی مال خیال تن ضعیف من از هجر بر نهالی درد کشیده از اثر ضعف چون نهال خیال ز اشک آب گرفته است رودخانه چشم چنان که وهم نیابد درو مجال خیال خیال تو ز خیال جلال بود خیال مبین خیال جلال و مگر جلال خیال مکن حدیث کمال و خیال بازی او ورا خیال کمال و مرا کمال خیال جلال عضد یزدی