جلال عضد یزدی
غزلیات
شمارهٔ ۹۱: جانم از عشق تو بی صبر و سکون خواهد شد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
جانم از عشق تو بی صبر و سکون خواهد شد دلم از آتش سودای تو خون خواهد شد من تنها نه که با حسن و جمالی که تراست عالمی در کف عشق تو زبون خواهد شد بر من آن زلف تو شوریده نمی شد و اکنون گوییا بخت منش راهنمون خواهد شد هر دم آید ز هوای دو لبت جان بر لب تا سرانجامِ من از عشق تو چون خواهد شد؟ ای بسا شب که ز تاب غم هجران رخت آه من بر فلک آینه گون خواهد شد زان سر زلف چو زنجیر معنبر که تراست عاقلان را همگی میل جنون خواهد شد بلبل جان من از شوق گلستان رخت ناگهان از قفس سینه برون خواهد شد داستان غم تو کم نشود در عالم کاین حدیثی ست که هر روز فزون خواهد شد در ازل با رخ تو عشق همی باخت جلال جان او بسته سودا نه کنون خواهد شد جلال عضد یزدی