جلال عضد یزدی
غزلیات
شمارهٔ ۷۸: با لبت اتّفاق خواهم کرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
با لبت اتّفاق خواهم کرد نمکی بی نفاق خواهم خورد هر شب از سوز سینه همچون شمع من و سیلاب اشک و چهره زرد خیز و آبی بر آتشم افشان ورنه از جان من برآید گرد آنکه دل در وفای او بستم دل ز ما برگرفت و نیک نکرد ای دل ار نیستت تحمّل سوز همچو پروانه گرد شمع مگرد تو بخوابی چه آگهی زان کس که نخسبد شبی چنین از درد روی خوبت بدید و ترک گرفت باغبان آن گلی که می پرورد هر که در پیش زخم ناوک دوست دیده بر هم زند نباشد مرد چه کنم چون به گرم و سرد مرا از محبّت نمی شود دل سرد گر نمیرم به دست بوس رسم بار دیگر به عون ایزد فرد وه که حال درون ریش جلال به کتابت نمی توان آورد جلال عضد یزدی