جلال عضد یزدی
غزلیات
شمارهٔ ۶۴: در میان چشم و دل خون اوفتاد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
در میان چشم و دل خون اوفتاد راز ما از پرده بیرون اوفتاد چشم مستت دلربایی پیشه کرد فتنه ای در ربع مسکون اوفتاد پرتوی زد عکس رویت بر فلک غلغلی در اوج گردون اوفتاد مرحبا ای جان جانها کز رخت فال مشتاقان همایون اوفتاد هر سحر کآید صبا از کوی دوست همچو غنچه در دلم خون اوفتاد طرفه می دارم که عشق چون تویی در دماغ چون منی چون اوفتاد تا به چشم من درآمد اشک من از دو چشمم درّ مکنون اوفتاد حُسن لیلی یک نظر بنمود روی هر دو کون از چشم مجنون اوفتاد در سماع از شعر شیرین جلال هر زمان شوری دگرگون اوفتاد جلال عضد یزدی