جلال عضد یزدی
غزلیات
شمارهٔ ۳۲: برادران و عزیزان! نگار من اینست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
برادران و عزیزان! نگار من اینست بت سیمن بر سیمین عذار من اینست کسی که ناله زیرم شنید و گریه زار نکرد رحم بر احوال زار من اینست به نوبهار مکن دعوتم به لاله و گل از آن جهت که گل و نوبهار من اینست بهل که در طلبش روزگار بگذارم که از جهان شرف روزگار من اینست مرا سری ست که در پای دوست خواهم باخت اگر به پرسشم آید نثار من اینست مرا تو توبه مده زانکه بشکنم ناچار که رسم توبه نااستوار من اینست ز من مپرس که تا چند خون دل باری که خوی مردمک اشکبار من اینست مرا مگو که مده اختیار خویش به یار که خود ز هر دو جهان اختیار من اینست چو کار من به خلل شد ملامتم مکنید که موجب خلل کار و بار من اینست جز آستان تو گر باغ جنّت است مرا قرار نیست که دارالقرار من اینست چو خاک بر در تو خوار مانده است جلال بر آستانه تو اعتبار من اینست جلال عضد یزدی