جلال عضد یزدی
غزلیات
شمارهٔ ۱۸: یاقوت شکربار ترا لذّت قند است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
یاقوت شکربار ترا لذّت قند است یک بوسه از آن لعل شکر بار به چند است؟ زنهار از آن غمزه عیّار که دایم با کیش کمان باشد و با تیر ، کمند است ما از هوس قدّ تو بر خاک نشستیم بیچاره گیا را هوس سرو بلند است چون مور ضعیفان شده پامال سواران و آن را خبری نیست که بر پشت سمند است حال دل دیوانه ما چند بپرسی در سلسله حلقه زلف تو به بند است ای خواجه برو پند مده بی خبران را کآن را خبری نیست که گوشش سوی پند است آن چهره یار است فروزنده چو آتش وین جان جلال است که سوزان چو سپند است جلال عضد یزدی