قصاب کاشانی
غزلیات
شمارهٔ ۳۱۴: بر رخ هر آرزو در بند تا محرم شوی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بر رخ هر آرزو در بند تا محرم شوی دیده پوش از سیر باغ خلد تا آدم شوی می کند از ترک لذت موم جا در چشم داغ دل ز وصل انگبین بردار تا مرهم شوی زد حباب از خودنمایی خیمه از دریا برون چون صدف پستی گزین تا با گهر همدم شوی ز آرزوی مور نه بر دیده انگشت قبول تا توانی چون سلیمان صاحب خاتم شوی سربلندی بایدت، افتاده ای را دست گیر مرده ای احیا نما تا عیسی مریم شوی بندبند استخوانم همچو نی دارد فغان خواهی ام کردن نوازش گر به من همدم شوی کشته آن غمزه ام قصاب چون، خاک تو را جام اگر سازند جا دارد که جام جم شوی قصاب کاشانی